در مدتی که زندان بودم با این دختران آشنا شدم

تهمینه میلانی-  www.pcparsi.com

گفت‌وگوی سایت مدرسه فمینیستی با تهمینه میلانی
 
تهمینه میلانی نویسنده و کارگردان فیلم تسویه حساب درمورد وضعیت زنان و موضوع فیلمش گفت وگویی با سایت مدرسه فمینیستی کرده که متن آن درزیر می آید :
 
واصفی – چه طور زندگی زنان معارض قانون برای شما پر رنگ شد تا حدی که به عنوان سوژه ی یکی از کارهایتان انتخابش کردید؟
 
میلانی - وقتی برای فیلم نیمه‌ پنهان، مدت کوتاهی؛ حدود 8 روز به زندان رفتم، این موضوع به ذهنم خطور کرد که درباره ی این زنان، فیلم بسازم.
 
واصفی – پس در زندان از نزدیک با این تیپ، زنان آشنا شدید؟
 
میلانی – بله. 4 روز در انفرادی، 4 روز هم بندعمومی زندان اوین بودم. آن جا با سرگروه دخترانی که در فیلم مشاهده کردید، آشنا شدم؛ البته آن چه من از این دختران دیدم، بسیار دردناکتر از چیزی بود که به نمایش درآوردم. کینه ونفرت این دختران غیر قابل توصیف است.
 
واصفی – به چه جرمی بازداشت شدید؟
 
میلانی - به خودم جرمی را تفهیم نکردند، ولی 4 جرم را در روزنامه ها برایم نوشته بودند:اقدام علیه امنیت ملی، محاربه با خدا، هم کاری با گروههای معاند، تشویش اذهان عمومی از طریق آثارهنری.
 
واصفی - سرانجام چه حکمی برایتان صادر شد؟
 
میلانی – 5 سال بعد تبرئه شدم،ولی تا در زندان بودم، حق ملاقات و تلفن نداشتم. قاضی پرونده ام، قاضی مقدس بود، متأسفانه بعدا ترور شد. به دستور مقام رهبری و آقای دکتر خاتمی آزاد شدم.
 
واصفی - از آن جایی که فیلم شما انتقاد تندی است به داشتن تعدد شرکای جنسی، من از فرصت استفاده می کنم و مایلم نظرتان را راجع به لایحه‌ی حمایت از خانواده بدانم. شما فکر می کنید،ماده‌ی 23 لایحه‌ی حمایت از خانواده به چه منظوری تدوین شده است؟
 
میلانی – ظاهرا این قانون در جهت حمایت از زنانی که امکان ازدواج ندارند نوشته شده، اما در واقع مادهی 23 لایحهی حمایت از خانواده، برای این نیست که جوانان نازنین ما که در سن ازدواج اند، راحت تر ازدواج کنند؛ این قوانین را مردان تازه به دوران رسیده ای که اتفاقا قدرت و ثروت هم دارند، تدوین می کنند؛ چون زنانشان به میان سالی رسیده اند، به دنبال ایجاد فرصت برای خودشان هستند و گرنه جوان امروز، قدرت ازدواج اول را هم ندارد؛ چه برسد به ازدواج دوم و سوم. به جای حل این همه معضل، متأسفم که باید به نفسانیات یک عده زورمند که دستشان به دهنشان می رسد، بپردازیم. این قانون،قانون حمایت از خانواده نیست؛ قانون حمایت از مردان زیاده خواه تازه به دوران رسیده است.
 
واصفی - شما تجربه ی زندان را هم داشتید، می توانید در چند کلمه، زندان را توصیف کنید؟
 
میلانی – زندان، دانشگاهی است، برای آموزش بزه. از آن جایی که جامعه در زمینه ی تربیت این زنان و ایجاد شرایط متعادل برای داشتن زندگی سالم هیچ تلاشی نمی کند، همیشه یک علامت سوال برایم باقی مانده، چگونه می توانیم این زنان را محکوم کنیم؟ چیزی به آن ها ندادیم که مطالبه کنیم!
 
واصفی - چرا برای استیفای حق زنان، تسویه حساب را انتخاب کردید؟ راه انسانی تری وجود نداشت؟
 
میلانی – اصلا علت این که اسم این فیلم را تسویه حساب گذاشتم ،از همین مسئله ناشی شد؛ چون این دختران انسانهای فرهیخته و آگاهی نیستند و احساس یک شهروند طبیعی را نسبت به جامعه و افراد جامعه ندارند. این تیپ شخصیت ها؛به دلیل ناهنجاری هایی که تجربه کرده اند، پر از کینه ، انتقام را به عنوان راه حل انتخاب می کنند.
 
واصفی - آیا از منظر روان شناسی هم این زنان را بررسی کردید یا به مشاهدا ت عینیتان در زندان، اکتفا کردید؟
 
میلانی – بله، درباره ی تک تک شخصیت های زن با روان شناسان برجسته ای مشورت کردم.
 
واصفی - پایان خوش فیلم شما نوید بخش چه پیامی برای کسانی است که بی دفاع و آسیب دیده هستند؟
 
میلانی - فکر کردم پایان خوش فیلم امیدی باشد برای کسانی که این گونه زندگی می کنند؛ بدانند، همیشه شانس برای تغییر وجود دارد.
 
واصفی - طبیعی ترین قهرمانتان چه کسی بود؟
 
میلانی - طبیعی ترین شان مریم است که ضد مردهم نیست، به پسر همسایه هم تمایل نشان می دهد، می کوشد خواهرش را نجات بدهد.
 
واصفی - و مقتدرترینشان؟
 
میلانی – مقتدرترینشان زیوراست. شخصیت دوگانه ای دارد؛خشن اما مسئول است.
 
واصفی - کدام بخش از کارتان سانسور شد؟
 
میلانی - صحنه ی دستگیری مریم. بخشی از درگیری داخل زندان. بخشی از دیالوگ اکبر عبدی و بخشی از روایت داستان تجاوز به مریم.
 
واصفی – چرا تعداد مردانی که تمایل به برقراری روابط غیرانسانی دارند در این فیلم بیش تر از مردان متعهد است؟
 
میلانی – خب چون موضوع این کار من راجع به زنان بزه کار بود و این زنان خوشبختانه باهوشاند و به خاطر شرایط سخت زندگی قوی و ریز بین هستند؛ به همین دلیل سراغ هر مردی نمی روند و به طور طبیعی به ندرت مرد سالمی، زن خیابانی سوار ماشینش می کند. در این داستان هم اتفاقی با این زن، برخورد میکند؛ این مرد حتی توضیح نمی دهد، چرا دعوت زن را نمی پذیرد.
 
واصفی - از آن جایی که لحن شما لحن صریح وتندی است با انتقادات جامعه ی مرد سالار چگونه کنار می آیید؟
 
میلانی - من عادت کردم و دیگر برایم اهمیت ندارد؛ چون وقتی یک نظمی را به هم می زنی، آدم ها عصبانی می شوند. من نظمی را به هم می زنم در حد یک مولکول تا کمک کنیم نظم جدیدی به وجود بیاید. کسانی که قدرتشان در آن نظم کهن است، عصبانی می شوند؛ البته این انتقادات به ایجاد چالش کمک می کند و برای ایجاد بستر تغییر مفید است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد